الهام فخاری: شهر دوستدار کودک بستر پرورش هوش و خلاقیت
يکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۸
فخاری00

درباره آموزش چیزهای زیادی نوشته و منتشر شده است. همچنین در نوشته ها و برنامه های همگانی از بالندگی (رشد) سخن به میان می آید. آیا پرداختن به بالندگی و آموزش تنها بر دوش دو نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور است یا آموزش و بالندگی را می توان موضوع و بسته کار نهادهای عمومی مانند مدیریت شهری هم پنداشت؟

درباره آموزش چیزهای زیادی نوشته و منتشر شده است. همچنین در نوشته ها و برنامه های همگانی از بالندگی (رشد) سخن به میان می آید. آیا پرداختن به بالندگی و آموزش تنها بر دوش دو نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور است یا آموزش و بالندگی را می توان موضوع و بسته کار نهادهای عمومی مانند مدیریت شهری هم پنداشت؟ آیا شهر دوستدار شهروند، شهر دوستدار کودک تنها یک شعار فانتزی است؟ آیا بهتر نیست شهروندان درباره روندهای بالندگی و چیستی، چرایی و چگونگی آموزش بیشتر و بهتر بدانند و خواهان بازاندیشی و بازسازی آموزشی باشند؟ برای پاسخ به این پرسش ها نخست باید چیستی آموزش و به ویژه آموزش بر پایه رشد را بازگو کرد تا پیوند آن با بسترسازی و خدمات اجتماعی-فرهنگی و شهروندی شهرها روشن تر شود. در این سال ها از شهرهای دوستدار کودک و شهرهای دوستدار سالمند زیاد سخن گفته شده است. آیا شهر دوستدار کودک تنها با ساختن و مناسب سازی چند بوستان و برگزاری چند رویداد شهری به انجام می رسد؟ روشن است که این کمترین کار برای گام برداشتن به سوی شهرهایی مناسب و زمینه ساز آموزش بر پایه رشد است. «آموزش بر پایه رشد» به آموزش و برنامه ریزی آموزشیاری-آموختن بر پایه ویژگی های سنی و نیازهای فردی می پردازد که ناهمانندی های رشدی فردی در آن برجسته تر از بازه جدول های هنجار سنی در نظر گرفته می شود. یکی از موضوع های اساسی در آموزش، فرایند و نظریه های بالندگی (رشد) آدمی است. رشد فردی-اجتماعی بسترساز آموختن (یادگیری) و آموزش به شمار می رود. پرداختن به رشد که بستر و زمینه ساز آموزشیاری-آموختن است، کمک می کند تا هدف گذاری و برنامه ریزی اثرگذارتر و انجام آموزش کارآمدتر باشد. از سوی دیگر سنجش و ارزیابی با توجه به زمینه های رشدی متناسب با فرد و کارکرد هدف، برنامه ریزی و انجام می شود. از دیگر مفهوم های مهم آموزشی و فرایند آموزشیاری-آموختن، راهبرد آموزشی است. آگاهی از نظریه های سیستمی از جمله نظریه برونفن برنر در این کار کمک می کند تا به بافت و بستر تعامل ها پرداخته شود، بستری که به ویژه برگرفته از بافت اجتماعی شهرها و زیرساخت های گوناگون مدیریت شهری است. دست اندرکاران آموزش و کنشگران فرهنگی باید به ناهمانندی های فرهنگی و پیش زمینه های شهروندان توجه داشته باشند و برنامه آموزشی و روند کار فرهنگی یا آموزشی را به گونه ای متناسب با این ناهمانندی ها پیش ببرند. در چنین شرایطی کنشگر شهری، فرهنگی یا آموزشی به نیازهای برخاسته از این ناهمانندی ها حساس و آگاه است و می تواند به پرورش بازخورد (نگرش)، هویت و شخصیت مثبت با بهره گیری از این ناهمانندی ها در شهروندان کمک کند. از جمله انگاره (مفروضه)های آموزش بر پایه رشد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

• هر فرد (کودک) شخصی منحصربه فرد است.

• هر فرد (کودک) دارای الگو و زمان بندی رشدی ویژه خود است.

• برنامه فرهنگی و برنامه آموزشی باید پاسخ گوی ناهمانندی های فردی در توانایی ها و گرایش ها باشد.

• سطح های گوناگونی در توانایی، رشد و سبک های آموختن وجود دارند.

• باید به مهارت های پایه به گونه ای پرداخت که به سرعت متناسب با هر فرد در زمینه های کنش اجتماعی، شهروندی فرهنگی، رفتارهای شهروندی، نگارش، روخوانی، ریاضی، علوم، نقاشی، موسیقی، تندرستی و فعالیت بدنی توجه شود.

• از پروژه ها، بازی ها، کاوش، کار گروهی و مرکزهای آموزشی و فرهنگی گسترده و گوناگون بهره گرفت.

• به رابطه های هم سالان در کار فرهنگی و آموزش از جنبه های دوستی، پذیرش هم سالان و سکوسازی های شناختی توجه شود.

با توجه به اینکه آموزش وپرورش به راستی سرمایه گذاری بلندمدت جامعه به شمار می رود، آگاهی از فرایندها و ویژگی های رشدی به تصمیم گیری درباره چگونگی، سطح و میزان آموختن و کنشگری فرهنگی کمک خواهد کرد. برای این کار باید به همانندی ها و ناهمانندی های کودکان/افراد در این روند با توجه به الگوهای دگرگونی های زیستی-بدنی، شناختی و عاطفی-اجتماعی توجه داشت. فرایندها و ویژگی های رشدی زیرساخت های آموزشیاری-آموختن را فراهم می کنند، پس باید آموزش و پرورش هم گام با دگرگونی های رشدی برنامه ریزی شود، به گونه ای که نه مشکل و تنش آفرین باشد و نه ساده و کسالت بار. در این میان چگونگی زیرساخت های شهر دوستدار کودک و شهر دوستدار سالمند (بر پایه نظریه رشد گستره عمر) برجسته تر می شود و بایسته های شهری برای دستیابی به چنین بستری را برجسته تر و پررنگ تر می کند. در آموزش بر پایه رشد به ویژه به هماهنگی های رشدی در دو بعد بدنی و شناختی توجه بیشتری شده ولی اقتضائات رشدی در دیگر سویه ها از جمله عاطفی، زبانی و اجتماعی هم از اهمیتی ویژه برخوردارند. سه زمینه اجتماعی مهم موثر بر رشد افراد خانواده، گروه هم سالان و آموزشگاه هستند. بر پایه نظریه سیستم های زیست بوم شناختی تعامل ها، بستر فرهنگی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی هم در روند رشد و زندگی شهروندان اثرگذار هستند. از این رو پرداختن به بایسته های شهرهای دوستدار کودک یا دوستدار سالمند و شهرهای مناسب برای افراد دارای معلولیت برای پرورش هوش و خلاقیت ارزش دوچندانی می یابد. با توجه به سویه های چندگانه رشد نکته های آموزشی مطرح و روش هایی از جمله در زمینه پرورش خلاقیت پیشنهاد می شوند. خلاقیت ویژگی و مفهومی است که امروزه به عنوان یکی از مهم ترین هدف های آموزشی/پرورشی مورد توجه قرار گرفته است. بر پایه نظریه های نوین رشد، هوش و خلاقیت دو مفهومی هستند که اگرچه پایه های سرشتی و ارثی دارند ولی به میزان بسیار زیادی وابسته به پرورش و آموزش به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی هستند. از سوی دیگر با توجه به پویایی که امروزه برای هوش و خلاقیت قائل می شویم، فرض بر این است که پرورش و آموزش هوش و خلاقیت تنها در کودکان نیست بلکه مادران و پدران و دست اندرکاران آموزش و پرورش هم هم پای بچه ها بالنده می شوند و زیرساخت ها و فضای زندگی مردم بسترساز این فرایندها به شمار می روند. پرورش دهندگانی که خود آگاهانه و با اشتیاق برای بهبود خود و زندگی در تکاپو باشند، به راستی بهترین یاری گران کودکان در روند بی نظیر و درخشان رشد خواهند بود و می توانند زمینه ساز بهبود فضاها و تعامل های شهروندی و اصلاح روندها و امور جامعه باشند. از این رو بر این باوریم که هر کار برای رشد و پرورش هوش و خلاقیت کودکان بهتر است همراه و هم پا با رشد و بالندگی والدین، مربیان و همزیستان آنان باشد. این سرمایه گذاری برای آینده است که نسل ها را در کنار هم برای ساختن جهانی بهتر پرورش می دهد و تعامل های سازنده شهروندی را بالنده می کند. فراهم سازی بسترهای مناسب و متناسب شهری برای دسترسی عادلانه به تعامل ها، خدمات و ابزارهای آموزشی و پرورشی کاری بسته در یک یا دو نهاد تخصصی آموزشی نیست. پرورش و آموزش هوش و خلاقیت مسئولیت هایی همگانی هستند که بیش از همه می توانند در بستر شهر دوستدار شهروندان به انجام برسند؛ در چرخه ای بهبودیابنده میان شهروندان خلاق و بالنده با شهرهایی پویا و سازنده، تعاملی میان نسل ها به جای رقابت یا جدال. برای حل مسئله ها و رویارویی با چالش های پیچیده باید پرورش هوش و خلاقیت شهروندان را به مثابه حق مردم در کنار حق برخورداری از خدمات پایه مورد توجه قرار دهیم.

آخرین مطالب
شبکه های اجتماعی