نیک نهاد با بیان اینکه در سال ها و دهه های اخیر بخش کشاورزی از مهمترین بخش در اقتصاد ایران به یک بخش نحیف در حال نابودی تبدیل شده است گفت: بخش کشاورزی برای ایران مهم است و برای نجات آن ما نیازمند یک طرح تحول در این حوزه هستیم.
پایگاه اطلاع رسانی شورای عالی استان ها، محمد آمره: ایران کشوری با هزاران سال تاریخ و قدمت یکی از از اولین خواستگاه های کشاورزی در جهان محسوب می شود. توسعه کشاورزی در ایران همراه با یکجا نشینی و رشد شهرها و روستاها بوده است و سبب شده است سرزمین ایران اکنون شهرها و روستاهایی با هزاران سال پیشینه داشته باشد.
در این تاریخ دراز و طولانی کشاورزی همیشه به عنوان مهمترین بخش اقتصاد ایران دارای اهمیت ویژه ای بوده است و با وقوع انقلاب صنعتی در جهان و به تبع آن ورود صنعت به ایران و استخراج نفت بخش کشاورزی هر روز ضعیف و ضعیف تر شد تا اینکه به بخش کوچکی از اقتصاد ایران بدل شد.
از سوی دیگر بخش کشاورزی در ایران نتوانست همگام با صنعت پیش رود و بیشتر در اختیار خرده مالکان باقی ماند که کشاورزی را به صورت تجربی انجام میدادند از این رو کشاورزی با معیشت مردم گره خورده است و بیشتر از این که تبدیل به یک صنعت شود در حد شغلی که موجب گذران زندگی مردم می شد باقی ماند.
برای بررسی وضعیت کشاورزی در ایران به سراغ فرهاد نیک نهاد نماینده استان گیلان در شورای عالی استانها که سال های زیادی در بخش کشاورزی و تولید فعالیت داشته رفتیم تا مشکلات این حوزه را بررسی کنیم و راهکارهای برون رفت از این وضعیت را بدانیم.
در ادامه متن کامل گفت و گو را می خوانیم:
*روند حرکتی بخش کشاورزی کشور در سال های اخیر چگونه بوده است؟
در بررسی وضعیت موجود کشور در بخش کشاورزی علارغم توجه مختصر دولت، سهم کشاورزی طبق پژوهشها از سال ۱۳۳۹ تا به امروز از ۲۶ درصد در اقتصاد کشور به زیر ۱۰ درصد رسیده که از جمله آسیب و نظامند نبودن سیاستگذاریها در جریان رشد و توسعه، نیروی کار و سرمایه های مازاد از این بخش را از دست داده و به سایر بخشها سوق داده شده است.
*چه کاری برای جلوگیری از این کاهش باید انجام می شد که نشده است؟
به نظر من با توجه به اهمیت بخش کشاورزی میبایست در قالب تامین و توزیع نهادهها، خرید تضمینی تنظیم بازار، اعطای یارانه و تشویق سرمایهگذاری مورد حمایت قرار میگرفت و در قالب سیاستهای تخصیصی و سیاستهای توزیعی تقسیم بندی میشد.
همچنین در بحث قیمتی در بخش قیمت دریافتی کالا و قیمت تمام شده نهادههای تولید، تولیدکنندگان و از بعد تولید و سیاستهای غیره قیمتی از بعد درآمد تولید، مصرف جهت مدیریت هزینه های تولید قیمت دریافتی تولیدکننده حمایت میشد.
*راه کار برون رفت از این بحران چیست؟
از منظر اقتصادی بهبود مبادله کالا، کاهش فسادپذیری و افزایش ظرفیت، افزایش توان ذخیرهسازی محصولات کشاورزی، افزایش توان رقابتی در بازارهای صادراتی، جلوگیری از کاهش تولید، جلوگیری از کاهش درآمد کشاورزان و دامداران، حفظ فرصت های شغلی، جلوگیری از مهاجرت روستائیان به شهرها و جلوگیری از انتقال سرمایه به سایر بخش ها که منجر به عدم تمایل سرمایهگذار در بخش کشاورزی شده است می تواند بخشی از زیان را جبران کند و امنیت غذایی را تامین کرده و خودکفایی و قطع وابستگی به واردات را تا حدود زیادی تضمین نماید.
*یکی از وظایف دولت برای توسعه بخش کشاورزی حمایت است که تاکنون در قالب طرح های مختلفی انجام شده است. بنظر شما این حمایت تاکنون چگونه بوده و اگر لازم باشد دولت بازهم از بخش کشاورزی حمایت کند در چه زمینه هایی باید باشد؟
درست است. تاکنون دولت به صورت مقطعی و گاه بعد از بلایای طبیعی حمایتهایی از بخش کشاورزی انجام داده است اما اگر این حمایت ها تاکنون کارساز بود وضعیت کنونی را شاهد نبودیم.
بنابراین به نظر من تا زمانی که اقتصاد ما سر و سامان نگرفته و بخش کشاورزی نتوانسته روی پای خود بایستد و مدرن شود دولت باید حمایتهای نظاممند و جدی از این بخش انجام دهد.
معافیتهای مالیاتی، حذف موانع وارداتی، ایجاد نرخهای ترجیحی وامهای بانکی، کاهش قیمت آب، برق و سوخت میتواند بخشی از این حمایتها باشد. چراکه کشاورزی ما هنوز به صورت خرد است و برخی از کشاورزان حتی در تامین معاش خود مشکل دارند.
*از نظر کمک مالی دولت چه کمکی میتواند انجام دهد؟
دولت میتواند به بخشهایی یارانه پرداخت کند. برای مثال کالاهای اساسی از قبیل برنج، گندم، جو، چای، ذرت، روغن نباتی، قند و شکر و محصولات لبنی و گوشت میتوانند از این یارانهها بهرهمند شوند تا هم کشاورز مورد حمایت باشد و هم مصرف کننده با قیمت مناسب این محصولات را تامین کند.
علاوه براین کمکهای دیگری مانند کمکهای بلاعوض، خرید تضمینی، وام خرید دام شیری، جبران خسارات محصولات کشاورزی و دامی، بیمه محصولات و کمک های غیر نقدی میتواند بخش کشاورزی را سرپا نگاه دارد.
*آیا با این اقدامات میشود بخش کشاورزی را تبدیل به یک صنعت کارآمد کرد؟
ببینید کشاورزی ایران بیشتر بر مبنای کشاورزی خرد است. در سالهای اخیر کمی به سوی صنعتی شدن حرکت کردهایم اما هنوز غالب کشاورزی ما به صورت تجربی و برای تامین معاش خانواده انجام میشود. در بخش دامداری بیشتر به سمت صنعتی شدن حرکت کردهایم اما در بخش کشاورزی هنوز در ابتدای راه هستیم.
این مواردی که در بالا ذکر شد بیشتر برای حفظ بخش نحیف ضعیف کشاورزی بود که مردم روستاها کشاورزان بتوانند زندگی خود را از این را تامین کنند. طبیعی است که با این اقدامات کشاورزی ما متحول نمیشود اما میتواند کشاورزی را تا حدود زیادی حفظ کند.
بسیاری از کشاورزان و دامداران ما در تهیه کود، سم، بذر، علوفه، جو و ذرت مشکل دارند و باید فکری به حال این مسئله شود. حرکت به سمت مکانیزاسیون و استفاده از تجهیزات صنعتی در بخش کشاورزی باید در گام دوم باشد و یک طرح تحول کشاورزی از سوی دولت اجرا شود.
*طرح تحول چگونه باید باشد و چه زمینه هایی را تحت تاثیر قرار دهد؟
کشاورزی ما فرسوده و قدیمی و گاهی غیرعلمی است و باید انقلابی در حوزه کشاورزی انجام دهیم تا بازده تولید بالا رود.بنابراین اصلاح قوانین مربوط به زمین، ایجاد زیرساختها، افزایش بودجه حوزه تحقیقات، آموزش کشاورزان، ترویج و توسعه عمران روستاها، اصلاح شبکههای آبیاری و زهکشی، حفاظت از محیط زیست و سایر فعالیتهای عمرانی بخش کشاورزی میتواند بخشی از این طرح تحول باشد.
*چرا تاکنون دولت ها در حوزه کشاورزی موفق عمل نکردهاند و بیشتر طرحهای حمایتی شکست خورده است؟
بیشتر دولتهای ما به دنبال وصله و پینه هستند. یعنی تنها به دنبال مسکنی برای ساکت کردن درد بودند و درمان قطعی را پیدا نکردهاند. هر دولتی در مواقع خاص باتوجه به خرانه خود بودجهای را جهت حمایت از کشاورزان تخصیص داده است یا قوانینی را تصویب کرده است که اصلا جوابگو نبود.
از سوی دیگر در سیاستگذاری دولتها عموماً تامین غذای ارزان قیمت برای مصرف کنندگان در اولویت بوده لذا حمایت از تولید درجه دوم دارای اهمیت قرار گرفته است. بنابراین حمایتهای موردی تا شرایط ایده ال و نسبی فاصله زیادی دارد.
*این اقدامات گاه به گاه چه آسیبهایی به کشاورزی وارد کرده است؟
کشاورزی یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی ایران است. ایران از ابتدا کشوری با اقتصاد کشاورزی بوده که در دهههای اخیر با توسعه صنعت و استخراج نفت وابستگی به کشاورزی را کم کرده است اما هنوز هم بخش مهمی از اقتصاد در گروه کشاورزی است. بنابراین آسیب به کشاورزی میتواند تاثیرات مهمی در اقتصاد کشور و زندگی مردم داشته باشد.
اقدامات دولتها در دهههای اخیر سبب شده است که نیروی کاری که در بخش کشاورزی مشغول به کار بوده است دست از کار کشیده و برای یافتن شغل مهاجرت کند و یا از کشاورزی خارج شود. علاوه بر نیروی کار ما شاهد خروج سرمایه از بخش کشاورزی نیز بودهایم که این سرمایه به سایر بخشهای اقتصادی و به ویژه حوزه دلالی و واسطه گری وارد شده است.
همچنین ضعف بخش کشاورزی سبب ناامیدی روستائیان و مهاجرت به شهرها و کلانشهرها و کاهش ظرفیت نیروی کار در روستاها شده است و حتی بسیاری از روستاها تخلیه شده است.
کاهش فعالیت کشاورزی و دامداری منجر به تعطیلی واحدهای تولیدی و دامداری و صنایع تبدیلی و فروش زمینهای کشاورزی شده است که در نهایت گسترش فقر در میان کشاورزان را در پی داشته است.
*وضعیت در استان گیلان چگونه است؟
در استان گیلان وضعیت به مراتب بدتر است. کشاورزی با سرعت بیشتری نابود میشود چرا که ارزش زمین به دلیل ویلاسازی بالارفته است و کشاورزان ترجیح میدهند زمینهای خود را بفروشند یا در آن ویلا بسازند. باغات چای و سایر زمین های زراعی و کشاورزی در حال از بین رفتن است.
مافیای محصولات کشاورزی ایجاد شده است که سبب آسیب به کشاورزان در حوزه های مختلف میشود. به دلیل صید بیش از حد صیادی کاهش یافته و دامداری نیز رونق سابق را ندارد.
*بعد از قانون اصلاحات ارضی و ملی شدن جنگلها سیاستگذاری مناسب برای بخش کشاورزی و دامداری در روستاها چه در بحث تولید و چه در بحث توسعه عمران و اشتغال چه بود؟
دولت باید به سمت ایجاد ساختارهای نظاممند و الگوی هدفمند برای اجرای حمایت های مورد نیاز میرفت. پرداختهای مستقیم به تولیدکنندگان بخش کشاورزی و دامداری که در کشورهای پیشرفته حمایتها از ۲۳ درصد به ۵۵ درصد رسیده است در ایران کاهش داشته و آسیب به بخش کشاورزی وارد کرده است.
همچنین ما مشکلات زیادی در حوزه توزیع و فروش محصولات کشاورزی داریم که باید با ایجاد مراکز توزیعی مناسب فکری به حال آن می شد و امنیت تولید را بالا میبرد. بنابراین از نظر من ایجاد یک نظام یکپارچه مدیریت و سیاستگذاری در حوزههای بخش کشاورزی میتوانست منجر به افزایش بهرهوری شود. از سوی دیگر افزایش قیمت محصول و افزایش درآمد برای بخش کشاورزی را به دنبال داشته باشد.
*یا تغییر ترکیب جمعیت روستایی به شهری می تواند نشات گرفته از ضعف کشاورزی باشد؟ اکنون 75 درصد جمعیت ایران شهرنشین و 25 درصد روستا نشین است که خب در گذشته برعکس بوده است؟
نمیتوان گفت تنها عامل این تغییر ترکیب جمعیتی کشاورزی بوده اما یکی از دلایل مهم آن است. مشاغل در روستا محدود است و کشاورزی و دامداری مهمترین مشاغل روستائیان هستند. بنابراین زمانی که ما کشاورزی و دامداری را از بین میبریم روستایی کاری برای انجام دادن ندارد و مجبور است برای تامین معاش به شهر مهاجرت کند.
بنابراین توزیع عادلانه بودجه به مناطق روستایی و شهرهای کوچک جهت رشد و توسعه پایدار، اشتغال و عمران و ایجاد زیرساختها همراه با تامین اولویتها جهت رفع آسیبهای این بخش میتواند بخشی از این زیان را جبران کند. زیرا توسعه پایدار بخش کشاورزی در کشور عموما توسعه روستاها را در پی دارد.
پایان پیام/