یادداشت مهمان/ سخنی با همگان
سه‌شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۷
شه بخش گرگیج

شه بخش گرگیج نوشت: بروز حوادثی از قبیل تصادفات جاده ای هر روز در سراسر استان سیستان و بلوچستان به خبرهای معمول و عادی تبدیل شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شورای عالی استان ها شه بخش گرگیج؛ نماینده شورای استان سیستان و بلوچستان در شورای عالی استان‌ها در یادداشتی با اشاره به دو تصاف در جاده های استان سیستان و بلوچستان که به مرگ 6 جوان منجر شد به وضعیت بغرنج جاده های استان سیستان و بلوچستان پرداخته است که در ادامه میخوانیم:

یکشنبه و دوشنبه (۱۶ و ۱۷) شهریور دو تصادف وحشتناک در دشتیاری رخ داد که ۶ نفر از جوانان و نوجوانان به دیار ابدی شتافتند و یک نفر دیگر هم به‌شدت مصدوم شد و در کماست. حوادثی از این قبیل و بدتر از این نیز در هرروز در سراسر استان به خبرهای معمول و عادی تبدیل شده است.

چرا این روزها پیش­آمدها چنین غافل‌گیر کننده‌اند و کام هر انسانی را تلخ می‌کنند؟

اول:

عزیزان بزرگوار برحسب احادیث متواتر و روایات امامان و نص صحیح کتاب الله «دفع خطر احتمالی عقلا واجب است»

بنابراین لازم است به فرزندان خویش در خصوص احتیاط در رانندگی، پرهیز از در اختیار قرار دادن هرگونه وسیله نقلیه در سنین پایین تا حد امکان، جلوگیری از حرکات نمایشی توسط راکبان موتورسیکلت و تقویت فرهنگ رانندگی بیش‌ازپیش بایستی تلاش گردد و عدم توجه به علائم راهنمایی و رانندگی و سرعت غیرمجاز به‌عنوان یک امر زننده و ناهنجار تلقی گردد؛ و هر خانواده موظف است درست رانندگی کردن را به‌عنوان یک اصل در زندگی تمرین کند تا در فرهنگ عجین گردد.

دوم:

جاده‌های اصلی و فرعی و روستاهای استان ما و بالأخص جنوب استان از عامل‌های حوادث رانندگی‌اند که در حوادث اخیر یکی پیچ خطرناک و فاقد استاندارد بودن جاده (حادثه مسیر نگور به کالبر) و دومی سو دید (حادثه مسیر نوبندیان به سه‌راهی پلان در جاده اصلی) مزید بر علت این دو تصادف بوده‌اند. اداره راهداری و امور حمل‌ونقل هم فاقد هرگونه امکانات لجستیکی هستند به‌طوری‌که در بندر پرآوازه و پرطمطراق چابهار حتی یک گِریدر درست حسابی، یک لودر پای‌کار و یک کمپرسی سرپا وجود ندارد. رئیس راهداری با کدام امکانات به مردم خدمات بدهند.

سوم:

به‌هرتقدیر حادثه ایی رخ می‌دهد و مصدومان به دارالشفا انتقال داده می‌شوند اما آنجا هم نه نیروی کافی سلامت وجود دارد و نه هم‌تخت بیمارستان به‌اندازه بیماران! و بدتر از همه همین نیروهای اندک در بیمارستان‌ها هم در رسیدگی به بیماران اهمال نموده و هر از چند گاهی گلایه‌هایی از جنس درد به گوش می‌رسد و البته بعینه دیده می‌شود.

پزشکان باید پدرانی مهربان و مادرانی جگرسوز باشند که گاها کم‌لطفی‌هایی در حق بیمارانی که با آه و ناله از درد می‌نالند و یا از شدت درد بی‌هوش هستند نیز به چشم می‌خورد که دل‌های همراهان بیمار را به درد می‌آورد و با چشمان اشک‌آلود منتظر نگاه محبت‌آمیز طبیبانی هستند که شاید دستان مهربانشان شفابخش وجود عزیزانشان باشند.

در پزشکی قانونی بودم وقتی‌که شنیدم ساعات تشییع‌جنازه‌ها امروز توسط خانواده‌های متوفیان در پزشکی قانونی هماهنگی می‌شود تا فاصله بین آن و آنان و این (ساعت ۴ و ۴: ۳۰ و ۶ است) دریافتیم که چه روز سختی است. ای‌کاش این هماهنگی‌ها برای ایام شادی می‌بود نه عزا و ماتم! ولی خدایا تقدیر چنین بود.

چهارم:

توزیع امکانات نه بر اساس شاخص است و نه بر اساس عدالت! هر کس در نظام بودجه کشور و یا در حوزه پشتیبانی وزارتخانه‌ها دستی در آتش داشته باشند. زیپ کیسه دولت و جیب حکومت بدون زیپ و دکمه برای آن استان و شهرستان باز می‌شود؛ اما وقتی نوبت استان‌های محروم باشد انگار نظام بودجه ایی کشور را قفلی آویزان است که زنگ گرفته و هر کلید را نیز توانایی باز کردنش نیست و ما توان بریدن غیر عرف را نداریم و معتقدیم که ناجوانمردانه است این رسم نهادینه‌شده.

پنجم:

به خود آییم برای بهتر زندگی کردن خود و بخشیدن زندگی به دیگران «فرهنگ پذیر » باشیم. به قوانین برای احترام به دیگران پایبند باشیم و این اصل را در رانندگی که «حق با دیگران است» را همیشه در ذهن خود مرور کنیم و اگر چنین کردیم کمتر پشیمان می‌شویم آسوده می‌خوابیم بهتر تصمیم می‌گیریم.

 به امید روزی که کمتر چنین حوادث دل‌خراش به گوشمان برسد زیرا قلبمان را اندوهی سخت گرفته و جاده‌های استانمان بیشتر سودای مرگ‌اند تا قطار زندگی.

پایان پیام/1

آخرین مطالب
شبکه های اجتماعی